شبه... اما...
زرد و سرخ و داغ... به داغی چشمامو شایدم بیشتر... که با همین چشمام خیره شدم بهش... به داغیه لبهام و شایدم بیشتر... که میخوام با همین لبها بوسه بزنم به تنش... به داغیه درونم و شایدم بیشتر... که دوس دارم تمام نا تمامش رو تو آغوشم بکشم... آتیشو میگم...
صداش با صدای باد قاطی میشه و گرماش با سردی هوا و این همون چیزی ـه که جون میده با الکل میکس بشه و با یه پیک همشو بریزی تو حلقت... بریزی تو حلقت و یه قطره از گوشه لبت شره کنه و رد سرد و شایدم نقره ای روی پوستت باقی بزاره و بره به سمت نیستی...
شبه... اما...
زبونه میکشه از تو چشمام رد میشه و میشینه رو قلبم... داغم میکنه... داغ ـه داغ...
شبه... اما امشب منم و شب و این آتیشـــــــ... داغ شدنم از آتیشه یا از الکل نمیدونم... فقط میدونم امشب با باقیه شبا فرق داره...
زیاد حرف زدم و زیاده... اما... میخوام امشب تا صبح بشینم و رقص آتش رو نگاه کنم... شاید صبح، همیجا بتونی خاکستر رو پیدا کنی... خاکستر من یا آتیش چه فرقی میکنه...
چیزنوشت: شاید خاکستر برگشته باشه... شاید آره... شایدم نه...
پنج راه برای تداوم یک رابطه عاشقانه
حسادت زیاد زنانه از زندگی زناشویی حفاظت می کند
18815 بازدید
13 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
15 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian