×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

harchi ke u bekhay

nazar yadeto0on nare

× man harchi ke shoma deleto0on bekhad vasato0on migam . omidvaram be dardeto0on bokhore...
×

آدرس وبلاگ من

takhti-boy.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/takhti boy

امشب . . .

شبه... اما...

زرد و سرخ و داغ... به داغی چشمامو شایدم بیشتر... که با همین چشمام خیره شدم بهش... به داغیه لبهام و شایدم بیشتر... که میخوام با همین لبها بوسه بزنم به تنش... به داغیه درونم و شایدم بیشتر... که دوس دارم تمام نا تمامش رو تو آغوشم بکشم... آتیشو میگم...

صداش با صدای باد قاطی میشه و گرماش با سردی هوا و این همون چیزی ـه که جون میده با الکل میکس بشه و با یه پیک همشو بریزی تو حلقت... بریزی تو حلقت و یه قطره از گوشه لبت شره کنه و رد سرد و شایدم نقره ای روی پوستت باقی بزاره و بره به سمت نیستی...

شبه... اما...                                      

زبونه میکشه از تو چشمام رد میشه و میشینه رو قلبم... داغم میکنه... داغ ـه داغ...

شبه... اما امشب منم و شب و این آتیشـــــــ... داغ شدنم از آتیشه یا از الکل نمیدونم... فقط میدونم امشب با باقیه شبا فرق داره...

زیاد حرف زدم و زیاده...  اما... میخوام امشب تا صبح بشینم و رقص آتش رو نگاه کنم... شاید صبح، همیجا بتونی خاکستر رو پیدا کنی... خاکستر من یا آتیش چه فرقی میکنه...

چیزنوشت: شاید خاکستر برگشته باشه... شاید آره... شایدم نه...

دوشنبه 23 آبان 1390 - 10:27:22 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم